لطفا برا? ا?ن مطلب وقت بگذار?د و تا  آخربخون?دمهمالان جامعه ما ا?نجور?فرض کن?د ?ه قورباغه تو ?ه کاسه آب م?زارن که آب داغ و جوش شعله ز?رش روشنبره توش م?پره ?ه دفعه ب?رون ...اما کار? که آمر?کا و اروپا با ا?ران داره م?کنه ا?نجوره کهکم کم شعله رو داره ز?اد م?کنه ما احساس نم?کن?م ?ه دفعهتا بخوا??م به خودمون ب?ا??م سست شد?م و کشورمون رو گرفتندمثل قورباغه وقت? تو آب باشه اولش ز?ر شعلش کم باشه ?ا شعله آت?ش خاموش بوده ?واش ?واششعله رو ز?اد کردند تا بخواد ب?اد بفهمه و حس کنه و درک د?گه د?ر شدهقورباغه داره م?پزه و از ب?ن م?ره ...جون مادراتون به فکر باش?ددشمنان دارند همه خط قرمز هامون رو از ب?ن م?برند از مادر و دختر و بن?ان خانواده بگ?ر تا ...اللهم عجل لول?ک الفرجشما م?تون?د با آگاه? و اطلاع رسان? نجات بد?ددست رو دست نزار?دخدا م?گه متذکر بش?د به کسان? که انحراف دارند م?زنندبر?د امر به معروف و نه? از منکر کن?دپ?شگ?ر? بهتر از درماندستگ?ر? داشته باش?م ا?جاد نفرت هم نکن?م ...کار کن?د کار فرهنگ?دعا برا? مسئول?ن هم کن?د که مد?ر?تشون رو بالا ببرند و?ه دعا کن?د اولا ا?نکه آمر?کا و اروپا و ?هود و عرب آدم شن و هدا?ت بشندنشدن از خدا بخوا??ن کشورشون رو بر?زه بهم تا ا?ن همه مسلمون کش?بچه کش? و زن کش? و تجاوز به دختران کم سن و سال نکنندا?ن همه داعش و وهاب? و سلف? و تکف?ر? و طالبان و ... نسازه تا مسلمون کش? کنه وسلاح هاشون رو بفروشندبه فکر باش?د ما عرب ن?ست?م ما ا?ران? هست?م م?توان?م والله ...پشت گوش ننداز?دبه سم?نارها? استاد عل? اکبر رائف? پور کمک کن?د تا ا?ن سخنران? ها فراگ?ر بشهو در جاها? د?گه کمک کن?ددستگ?ر? کن?د از فق?ران و ...و برا? امام زمان دعا کن?د تاظهور کنه و سلامت باشهبرا? سلامت? رهبر هم دعا کن?د... ا?ن ف?لم رو هم حتما بب?ن?دآندلوس !وآقازاده هادر?افتتوروخدا ا?ن صوت رو هم به همه برسون?د تا گوش کنند تا کمتر به سمت منجلاب گناه  تباه? بر?مزندگ? با عزت داشته باش?متوروخدا ساده ز?ست? رو گسترش بد?دهز?نه ها? اضاف? رو بزار?د کنار برا? ازدواجوالله با ه?چ? به ام?د خدام م?تون?م ازدواج کن?مفقط با?د بخوا??م و قانع باش?م و آدم .دانلود سخنران? استاد رائف? پور-آندلوس?زه کردن-124 دق?قه-21.3 مگابا?تدر?افتادامه متن در ادامه مطلب هست لطفا حتما خونده بشه ممنون و اطلاع رسان? شودشکست مسلم?ن در اندلس، عبرتى بزرگنو?سنده:على محمدى جورکو?ه افول هر حکومت و تمدنى عللى دارد و غروب آفتاب حکومت و تمدن بزرگ اسلامى در اندلس ن?ز از ا?ن قانون مستثنى ن?ست . مهمتر?ن آس?بى که گر?بان‏گ?ر حکومت مسلم?ن در اندلس شد و فرجام ناخوشى را براى آن رقم زد، تفرقه و فساد اخلاقى بود و ا?ن نکته‏اى است‏بس?ار حا?ز اهم?ت که برابر آموزه‏هاى د?نى، با?د از آن عبرت گرفت . تار?خ، آموزگارى ارزشمند است . از ا?ن رو، خداوند در قرآنکر?م، فراوان از تار?خ گذشتگان (اعم از خوبان و بدان) براى عبرت آموزى وهدا?ت‏بندگان سخن به م?ان آورده و سفارش نموده است: «قد خلت من قبلکم سنن فس?روا فى الارض فانظروا ک?ف کان عاقبة المکذب?ن‏» (2) پ?ش از شما، سنتها?ى وجود داشت، (و هر قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشت‏ها?ى داشتند که شما ن?ز همانند آن را دار?د) پس در روى زم?ن گردش کن?د و بب?ن?د سرانجامتکذ?ب کنندگان (آ?ات خدا) چگونه بود . خوشا به سعادت مردمى که از تار?خ گذشتگان آگاه گردند و عبرت ب?اموزند که تار?خ درسهاى بس?ار و گران سنگى دارد . اما افسوس که به فرموده ام?ر مؤمنان: «ما اکثر العبر و اقل الاعتبار .» (3)چه بس?ارند عبرتها و چه اندک است، عبرت گرفتن . بر مسلمانان ز?بنده ن?ست که از گذشته تار?خ خود پند نگ?رند و دوباره بلکه چند باره به سرنوشت گذشتگان دچار شوند . تار?خ اندلس از ا?ن جهت‏بس?ار خواندنى است; چرا تمدنى با آن همه عظمت و شکوه به سستى و اضمحلال گرا??د . ا?ن نوشتار در صدد است که علل غروب خورش?د تابناک تمدن اسلامى را در اندلس بررسى کند; ل?کن پ?ش از آن، نگاهى به شگفتى‏هاى تمدن اسلامى آن د?ار خواه?م داشت . صبح ام?ددر سال 92 هجرى قمرى، موسى بن نص?ر (حاکم شمال آفر?قا) با ته?ه مقدمات لازم، لشکرى هفت هزار نفرى را به فرماندهى طارق بن ز?اد مه?اى فتح شبه جز?ره ا?برى (Iberia) کرد . (4) پس از به دست آوردن پ?روز?ها?ى چند، موسى بن نص?ر ن?ز با ن?روى کمکى وارد شبه جز?ره شد (5) و طى مدت کوتاهى، تمام شبه جز?ره ا?برى (اسپان?ا و پرتقال) به دست مسلمانان فتح گرد?د، حتى آنها از سلسله جبال پ?رنه گذشتند و به خاک فرانسه رس?دند (6) وحکومت اسلامى اندلس را در شبه جز?ره برقرار کردند که تا سال 897 هجرى قمرى ادامه ?افت . (7) شکوه تمدن اسلامىاز آنجا که اسلام، د?ن دانش، تفکر و تعقل است، هر کجا که قدم گذاشت، نور دانش در آنجا درخش?د . اندلس ن?ز ?کى از کشورها?ى بود که با تاب?دن نور اسلام بر دلهاى مردمش، از م?ان آنها اند?شمندان بزرگى برخاستند که سهمى به سزا در تمدن اسلامى بلکه بشرى ا?فا کردند و دستاوردهاى شگرفى را به جهان علم عرضه نمودند . «لا?ن پل‏» مستشرق انگل?سى مى‏نو?سد: «اسپان?ا هشت قرن در دست مسلمانان بود و نور تمدن آن، اروپا را نورانى ساخته بود . . . علوم و ادب و صنعت فقط در هم?ن سرزم?ن اروپا?ى رونق داشت و از هم?ن رهگذر بود که علوم ر?اضى، فلکى، گ?اه‏شناسى، تار?خ، فلسفه و قانونگذارى فقط در اسپان?اى اسلامى تکم?ل شده و نت?جه داده بود .» (8) جالب است که بدان?م ا?ن تحول و پ?شرفت در اندلس زمانى بود که اروپا گرفتار دوره رکود علمى قرون وسطى بود . دکتر «مارت?نز مونتابث‏» مستشرق اسپان?ا?ى مى‏گو?د: «اگر حاکم?ت هشت قرنه اسلام بر اسپان?ا نبود، هرگز ا?ن کشور وارد گردونه تار?خ تمدن نمى‏شد . ا?ن دوره در حالى که اروپاى همسا?ه، اس?ر ت?رگى جهل و عقب ماندگى بود، روشنا?ى خرد و فرهنگ را به آنجا منتقل کرد .» (9) با ا?جاد مدارس را?گان، همگانى کردن آموزش و ترو?ج فرهنگ علم دوستى و دانش پژوهى در اندلس، بزرگانى در م?دان علم و اختراع قدم نهادند و تازه‏ها?ى را به بشر?ت و جهان علم عرضه کردند . در پزشکى با ظهور افرادى چون على بن عباس، زهراوى، باهلى، ابن زهر، و . . . بدان پا?ه از تخصص علمى رس?دند که جراحى‏هاى دق?ق چشم را انجام مى‏دادند .(10) پرفسور «دالماس‏» استاد ب?مار?هاى زنان دانشکده پزشکى «مونته پل?ه‏» اعتراف مى‏کند: «تمدن مسلمانان منحصر به فن معمارى و نقش و نگار ساختمان‏ها و مساجد پرشکوه ن?ست، بلکه شامل بس?ارى از علوم و معارفى مى‏شود که اساس علوم جد?د به خصوص علوم گ?اه‏شناسى و پزشکى است .» (11) در فلسفه و عرفان با بزرگانى نظ?ر ابن باجه، ابن رشد، ابن طف?ل و ابن عربى، آثار ارزشمندى را از خود به م?راث گذاشتند . (12) ابن فرناس، زرقالى، مجر?طى، ابن صغار قرطبى، بتروجى و . . . در ر?اض?ات، ه?ئت، نجوم و ش?مى، گامهاى بس?ار بلندى برداشتند و مؤفق?تهاى بزرگى را کسب کردند. (13) مسلمانان اندلس در سا?ه دانش پژوهى و علم دوستى در اسلام، بدان پا?ه از پ?شرفت در رشته‏هاى مختلف علمى، صنعت، کشاورزى، شهرسازى و ز?باسازى شهرها رس?دند که «جان دراپر») (Jhon w.Draper در «تار?خ پ?شرفت فکر در اروپا» پس از توص?ف شهر سازى و ز?با سازى شهر قرطبه (پا?تخت اندلس) مى‏نو?سد: «هفتصد سال بعد از ا?ن تار?خ (زمانى که قرطبه چن?ن شکوهى داشت) هم حتى ?ک چراغ در راههاى عمومى لندن و پار?س وجود نداشت و قرن‏ها پس از ا?ن تار?خ، افراد پ?اده در شهر لندن و پار?س در روزهاى بارانى تا قوزک پا در گل فرو مى‏رفتند .» (14) مهندسان مسلمان در معمارى به قله‏هاى رف?ع ا?ن دانش دست‏?افتند و چنان آثار ماندگارى را از خود به جاى گذاشتند که امروزه ب?ش از 45 م?ل?ون نفر جهانگرد سالانه از ا?ن آثار بازد?د مى‏کنند . (15) ?کى از ا?ن آثار که مسجد جامع شهر قرطبه است، از شاهکارهاى معمارى است . مسجدى با 4868 متر مربع فضاى سرپوش?ده و باز، 1293 ستون که گاه ارتفاع آن به 9 متر مى‏رسد، ولى قطر آن 25 سانت?متر است، در حالى که در همان زمان ماهرتر?ن مهندسان براى پ?شگ?رى از سقوط احتمالى چن?ن سقفهاى بلندى، قطر پا?ه‏هاى سنگى ساختمان را کمتر از چهار متر قرار نمى‏دادند . (16) هر مسلمان ب?دار دلى، با ن?م نگاهى به تمدن پر شکوه اندلس، از خود مى‏پرسد: چرا اندلس از اوج قدرت، عظمت و شکوه به حض?ض ذلت و خوارى کش?ده شد و به خاک س?اه نشست . علت آن را در کجا با?د جستجو کرد؟ آ?ا گردش روزگار چن?ن است‏?ا نت?جه اعمال؟ آس?ب شناسى حکومت اسلامى اندلساز جستجو در متون تار?خى مى‏توان دو عامل را به عنوان آس?ب‏هاى جدى و اساسى حکومت اسلامى اندلس برشمرد که به ترت?ب اهم?ت عبارت است از: 1- اختلاف و تفرقه:?کى از ارکان مهم ثبات، امن?ت و پ?شرفت هر جامعه‏اى، وحدت است . در طول تار?خ، مردمى بر مشکلات و گرفتار?ها فا?ق آمدند که بر محور اتحاد گرد آمدند . اگر مسلمانان مؤفق شدند برق آسا شبه جز?ره ا?برى را فتح کنند، در سا?ه وحدت بود . از ا?ن رو، خداوند در قرآن کر?م به ا?ن نکته اساسى در ح?ات جامعه دستور داده است: «واعتصموا بحبل الله جم?عا و لا تفرقوا» (17)همگى به ر?سمان الهى چنگ زن?د و متفرق نشو?د . همان طور که وحدت ما?ه ثبات، امن?ت، پ?شرفت و سعادت است، اختلاف و تفرقه سبب ناامنى و عقب ماندگى است . مهمتر?ن علت‏شکست‏ حکومت مسلمانان در اندلس را ن?ز مى‏توان در درگ?رى‏هاى داخلى ب?ن مسلمانان، بو?ژه حاکمان جستجو کرد . از نخست?ن روزهاى تشک?ل حکومت اسلامى در اندلس، اختلاف و دشمنى م?ان دو گروه از اعراب مضرى و قحطانى سر بر آورد و ه?چ گاه به پا?ان نرس?د و هر گاه که قدرت به دست‏?کى از آن دو م?افتاد، بر د?گرى ستم م?کرد و گروه مقابل به کارشکنى مى‏پرداخت. از د?گر کارهاى نادرست اعراب پس از ورود به اندلس ا?ن بود که خود را از بربرهاى شمال آفر?قا (که سهم بزرگى در فتح شبه جز?ره ا?برى داشتند) برتر مى‏د?دند و نص?ب خود را ب?شتر مى‏پنداشتند و آنان را به د?ده حقارت مى‏نگر?ستند . ا?ن نوع برخورد ن?ز اختلاف پر دامنه‏اى را در اندلس سبب شد که در تمام مدت، کم و ب?ش ادامه داشت. آنگاه که ا?ن اختلافات شعله ور مى‏شد، چنان زبانه مى‏کش?د که کسى را ?اراى نزد?ک شدن به آن نبود و اگر کسى گامى براى صلح و آشتى جلو مى‏نهاد، در آتش ا?ن دشمنى خاکستر مى‏شد . در ?کى از ا?ن آشوبها، روزى دانشمند بزرگى در مسجد جامع شهر قرطبه، هم?ن که ضمن اشاره به ا?ن گونه اختلافات گفت «خدا?ا م?ان ما صلح برقرار کن‏» ، بى درنگ کشته شد و د?گرى در همان مسجد به محض ا?ن که گفت «خدا، صلح را دوست دارد و به آن امر کرده است‏» ، در همان دم به قتل رس?د . (18) از نتا?ج‏شوم ا?ن درگ?رى ها، روى آوردن دو گروه مخالف به سوى دشمن مس?حى بود (که براى چن?ن روزها?ى لحظه شمارى م?کرد) و با باج دادن به مس?ح?ان، از آنان عل?ه ?کد?گر کمک مى‏خواستند و دشمن پل?د ن?ز با نقشه ها?ش، آتش جدا?ى را شعله‏ورتر مى‏کرد . اوج ا?ن اختلافات را با?د در زمان رخ نمودن حکومتهاى کوچک و مستقل در اندلس دانست که هر دولتى براى حفظ ?ا توسعه قلمرو خود و چند صباحى تک?ه زدن بر ار?که قدرت، با ?کى از پادشاهان مس?حى عل?ه همسا?گان مسلمانش پ?مان همکارى مى‏بست . در طول هشت قرن حاکم?ت مسلمانان بر اندلس، سه بار حکومت‏ ?کپارچه و مقتدر اسلامى براثر اختلافات، خود سر?ها و طمع ورز?هاى عده‏اى به سستى گرا??د و هر فردى بر گوشه‏اى از ا?ن سرزم?ن حکم راند . هر گاه که حکومت مرکزى واحد از ب?ن رفت و حاکم?ت‏هاى متعددى سر بر آوردند، ضعف، سستى و زبونى بر مسلمانان اندلس چ?ره شد که پس از مدتى به ناچار به اتحاد رس?دند و هر زمان که حکومت مرکزى و ?کپارچه به وجود آمد، عزت پ?دا کردند و به پ?روزى و پ?شرفت دست‏?افتند . از اوا?ل قرن پنجم هجرى براى نخست?ن بار پس از بر پا?ى حکومت اسلامى در اندلس، حاکم?ت‏هاى کوچک و مستقل در نقاط مختلف آن پى در پى ظهور کردند و در مجموع 26 دولت مستقل به وجود آمد . (19) هر کدام از دولت‏ها براى براى توسعه قلمرو خود با همسا?گانش درگ?ر بود و براى دست‏?ابى به مقصود خود به مس?ح?ان باج مى‏داد تا حما?ت آنان را جلب کند و آنان ن?ز از ا?ن فرصت کمال استفاده را بردند و چون مارى زخم خورده زهر خود را ر?ختند و عقده شکست‏هاى چند صد ساله را از دل گشودند و انتقامى سخت گرفتند . چنان که در جنگ ب?ن مامون (حاکم بلنس?ه) و ابن هود (حاکم سرقسطه) مامون پس از شکست‏خوردن از ابن هود، از «فرناند» پادشاه مس?حى کاست?ل کمک طلب?د تا در صورت پ?روزى، به او مال?ات بدهد و با حما?ت او بر ابن هود غلبه کرد . ابن هود ن?ز پس از شکست، هدا?ا?ى براى «فرناند» فرستاد و از او تقاضاى کمک کرد و با پشت?بانى او دوباره بر مامون پ?روز شد . ا?ن اختلاف، جنگ و خون ر?زى با آتش ب?ارى پادشاهان مس?حى سه سال ادامه ?افت . (20) جنگ و خون ر?زى م?ان حاکم?ت‏هاى کوچک و مستقل پ?وسته ادامه داشت و ارکان ا?ن حکومتها را سست کرد و د?گر رمقى در آنها براى مبارزه با همسا?گان مس?حى باقى نماند و ا?ن بهتر?ن فرصت‏براى دشمن در کم?ن نشسته بود که انتقام بگ?رد . در اواخر قرن پنجم هجرى، حاکم?ت‏هاى کوچک مورد حمله بى امان «آلفونس‏» ، پادشاه ل?ون و در معرض نابودى قرار گرفتند و از ا?ن رو، از ?وسف بن تاشف?ن، حاکم مسلمان در شمال آفر?قا کمک خواستند . با لشکر کشى ?وسف به اندلس و شکست «آلفونس‏» دوباره حکومت واحد اسلامى به نام سلسله «مرابط?ن‏» در اندلس تشک?ل شد و عزت به مسلمانان برگشت و عظمت ‏?افتند . (21) ل?کن حاکم?ت مرابط?ن ن?م قرن ب?شتر طول نکش?د که مجددا تفرقه و اختلاف در جامعه اسلامى اندلس ر?شه دوان?د و دولت‏هاى کوچک و مستقل مسلمان قد علم کردند (22) و حکومت مرکزى تضع?ف گرد?د و پادشاهان مس?حى به طمع افتادند، اما طولى نکش?د که سلسله «موحدون‏» (که در شمال آفر?قا حاکم?ت پ?دا کرده بودند) دولت‏هاى کوچک را در اندلس جمع کردند و حاکم?ت‏?کپارچه و مقتدرى را در مقابل مس?ح?ان به وجود آوردند . از نخست?ن سالهاى قرن هفتم هجرى، سستى و زوال در پا?ه‏هاى حکومت موحدون نما?ان شد . مس?ح?ان ل?ون، ناوار، آراگون (که بعد از تحمل شکست‏هاى پى در پى از ?عقوب بن ?وسف به دنبال فرصت‏بودند) ?کباره به جنگ با محمد بن ?عقوب شتافتند و با ضربه‏اى سهمگ?ن بر سپاه او، انتقامى سخت گرفتند . (23) با تضع?ف دولت مرکزى، براى سوم?ن بار حاکم?ت‏هاى کوچک و ضع?ف در گوشه و کنار اندلس سر بر آوردند که براى تجاوز به قلمرو ?کد?گر، به هم چنگ و دندان نشان مى‏دادند و در امضاى پ?مان همکارى با مس?ح?ان براى از م?ان برداشتن رق?بان خود، از همد?گر گوى سبقت مى‏ربودند و ا?ن بهتر?ن موقع?ت را براى پادشاهان مس?حى فراهم کرد تا ضربه نها?ى را بر پ?کر حکومت اسلامى در اندلس وارد سازند و خود را براى هم?شه از خطر آن برهانند . با دشمنى و تفرقه‏اى که ب?ن دولتهاى کوچک اسلامى در اندلس وجود داشت، مس?ح?ان به تدر?ج آن‏ها را از م?ان برداشتند . چنان که در سال 636 هجرى قمرى، «بلنس?ه‏» در سال 668 هجرى قمرى «مرس?ه‏» و در سال 685 هجرى قمرى «م?ورقه‏» را از دست مسلمانان گرفتند و ا?ن روند ادامه پ?دا کرد تا ا?ن که در پا?ان قرن هفتم هجرى، تنها حکومت «غرناطه‏» در دست مسلمانان باقى مانده بود . (24) از دردناک‏تر?ن حوادث ا?ن دوره، همکارى دولت‏بنى نصر (که در غرناطه حکومت داشت) با «فرد?ناند» پادشاه ل?ون براى از م?ان برداشتن د?گر حکومت‏هاى کوچک اسلامى در اندلس است; چنان که در گشودن دروازه «شب?ل?ه‏» و دره عل?اى وادى الکب?ر و لشکرکشى‏هاى د?گر، دست در دست او نهاد و سرزم?ن اندلس را از خون برادران د?نى خود رنگ?ن کرد (25) تا حکومت او در غرناطه باقى بماند . ولى د?رى نپا??د که با درهم پ?چ?ده شدن پرونده د?گر حکومت‏هاى کوچک اسلامى، نوبت‏به حکومت‏بنى نصر در غرناطه رس?د . مس?ح?ان از همان اواخر قرن هفتم هجرى حملات خود را به غرناطه آغاز کردند و هر از گاهى ضرباتى بر پ?کر آن وارد ساختند و شهرى را به تصرف خود در آوردند تا ا?ن که در سال 897 هجرى قمرى به عمر آخر?ن حکومت اسلامى در اندلس پا?ان دادند . (26) 2- فساد اخلاقى:دوم?ن عامل شکست مسلم?ن در اندلس را مى‏توان روى کار آوردن حاکمان و بس?ارى از مردم به بى تقوا?ى و بى بند و بارى دانست . فراگ?ر شدن فساد در سطح حاکم?ت و جامعه، آنان را از توجه به صلاح و سلامت و پ?شرفت جامعه باز داشت و حم?ت و غ?رت د?نى را در آنها از ب?ن برد و آنچه که برا?شان اهم?ت داشت، قدرت‏طلبى و خوش گذرانى بود . در نت?جه، شهرها ?کى پس از د?گرى از تحت ‏حکومت آنان خارج گرد?د و به تصرف دشمن درآمد .فساد در ب?ن حکمرانان تا بدانجا پ?ش رفت که «معتصم بن صمادح‏» حاکم «المر?ه‏» عاشق دخترى مس?حى شد و به زور او را از پدرش گرفت و بر سر هم?ن موضوع به جنگ و خون‏ر?زى در م?ان مسلمانان دست زد . (27) آنگاه که حاکمان به ع?ش و عشرت آشکار پرداختند، مردم بس?ارى از پى آنان روانه گشتند و دشمن مس?حى با طرحى ش?طانى، ضربه‏اى سخت‏بر پ?کر جامعه اسلامى اندلس وارد ساخت . مس?ح?ان شمال، قراردادها?ى را با حاکمان مسلمان بستند و طبق آن آزادانه به ا?جاد تفر?ح گاه و مدرسه و انجام تجارت ب?ن مسلمانان پرداختند; در مدارس خود به فرزندان مسلمان، افکار د?نى مس?ح?ت را القا م?‏کردند و با به گردش در آوردن دختران ز?باروى مس?حى در تفر?ح گاه‏ها، جوانان مسلمان را به آنجا م?کشاندند و با ترو?ج‏خر?د و فروش مشروبات الکلى، مردم مسلمان را از اعتقادات د?نى خود دور مى‏ساختند و به ا?ن طر?ق فساد را در تمام پ?کره جامعه اسلامى رسوخ دادند و آن را از درون تهى کردند . بد?ن ترت?ب بود که توان مقاومت را از آنان گرفتند . (28) چنان که سروده ابن غسال در غم سقوط شهر «بربشتر» گواه صدق ا?ن مدعاست . او پس از به تصو?ر کش?دن ددمنشى‏هاى دشمن در حمله و تصرف شهر، دل?ل گستاخى دشمن را در انجام ا?ن کار چن?ن ب?ان مى‏کند: «اگر گناهان مسلمانان و فرو رفتن آن‏ها در منجلاب معاصى بزرگ و کوچک نبود، ه?چ گاه سواران مس?حى بر آنان پ?روز نمى‏شدند . آرى! علت ضعف، گناهانشان بود . افراد فاسد کارهاى زشت ‏خود را پنهان نم?کردند و آن ها?ى هم که کار خوب انجام م?دادند، از روى ر?ا بود .» (29) بر ا?ن اساس، اختلاف و فساد اخلاقى مهم‏تر?ن علل اضمحلال حاکم?ت مسلمانان در اندلس ارز?ابى مى‏گردد . ا?نک سزاوار است از خود بپرس?م: آ?ا تار?خ تکرار نمى‏شود; آ?ا نبا?د از تار?خ اندلس عبرت آموخت; مگر غ?ر از ا?ن است که مؤمن از ?ک سوراخ دو بار گز?ده نمى‏شود؟ چرا بى توجه به نقشه ‏هاى دشمن بر طبل اختلاف و تفرقه م?کوب?م و از وحدت حول محور رهبرى غافل هست?م; منافع حزبى و گروهى را بر منافع انقلاب و کشور ترج?ح مى‏ده?م; چرا در مقابل شب?خون فرهنگى دشمن اقدامى اساسى صورت نمى‏ده?م؟ آ?ا توطئه دشمن، ?ک توهم است‏?ا ا?ن که توهم توطئه ن?ز توطئه دشمن است؟ اختصاص بودجه کلان از سوى دشمن براى نابودى جمهورى اسلامى واقع?ت ندارد و ?ک توهم است؟ افزا?ش قارچ گونه باندهاى ترو?ج فحشا، مشروبات الکلى و انواع مواد مخدر در سطح جامعه، بو?ژه در م?ان جوانان از روى نقشه و برنامه ر?زى دشمنان ن?ست؟ القاى شبهات و ا?جاد ترد?د در بن?ان‏هاى اعتقادى براى سست و متزلزل کردن باورهاى د?نى مردم بدون طرح از پ?ش ته?ه شده است؟ گسترش برنامه‏هاى ضد اخلاق و عفت از طر?ق ماهواره، پخش انواع نوار، سى دى و پوستر مبتذل، هدف خاصى را دنبال نمى‏کند؟ چرا از خواب غفلت‏ب?دار نمى‏شو?م؟ چرا گامى اساسى براى حل مشکل و رو?ارو?ى با ش?طان درون و ب?رون بر نمى‏دار?م؟ دشمنى کردن در ذات دشمن نهفته است و ذاتى اوست و ذاتى چ?زى هرگز از آن جدا نمى‏شود ولى به فرموده ام?ر مؤمنان: «من نام لم ?نم عنه .» (30)کسى که از دشمن غفلت‏بورزد، (بداند) که دشمن از او غافل نخواهد شد . ب?ا??م بر اساس دستور قرآن کر?م در تار?خ گذشتگان س?ر کن?م و از آن عبرت ب?اموز?م و از آرمانها و اصول انقلاب اسلامى، امام و شهدا پاسدارى نما??م; چرا که سنت الهى بر ا?ن است: «ان الله لا?غ?ر ما بقوم حتى ?غ?روا ما بانفسهم‏» (31) همانا خداوند سرنوشت ه?چ گروهى را تغ??ر نمى‏دهد مگر آن که آنان آنچه را که در خودشان است تغ??ر دهند. پى‏نوشت‏ها: 1) محقق، نو?سنده و کارشناس ارشد حقوق جزا و جرمشناسى2) آل عمران/137 .3) صبحى صالح، نهج البلاغه، دارالهجره، قم، ص 528، کلمه 297 .4) نور الد?ن آل على، اسلام در غرب، انتشارات دانشگاه تهران، ص 45 .5) محمد ابراه?م آ?تى، اندلس ?ا تار?خ حکومت مسلم?ن در اروپا، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم، ص 14 .6) شک?ب ارسلان، تار?خ فتوحات اسلامى در اروپا، ترجمه على دوانى، چاپخانه علم?ه، ص 45 .7) محمد عبدالله عنان، صحنه‏هاى تکان دهنده در تار?خ اسلام، ترجمه على دوانى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 314 .8) محمد غزالى، اسلام و بلاهاى نو?ن، ترجمه مصطفى زمانى، انتشارات فراهانى، چاپ اول، ص 246 .9) عبدالجبار الرفاعى، ب?دارى اسلامى در اندلس امروز، ترجمه س?د حسن اسلامى، مجله آ?نه پژوهش، مهر و آبان 1371، شماره 15، ص 49 .10) حسن وطنخواه، اسلام در اندلس، مجله مشکوة، پا??ز 1370، شماره‏32، ص 115 .11) شک?ب ارسلان، پ?ش?ن، صص 313- 312 .12) ر . ک: هانرى کاربن، تار?خ فلسفه اسلامى، ترجمه اسدالله مبشرى، انتشارات ام?ر کب?ر، چاپ سوم، صص، 135، 136، 304- 298، 322- 319; مونتگو مرى وات، اسپان?اى اسلامى، ترجمه محمد على طالقان، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ص، 170، 156، 152 .13) ر . ک: ز?گر?د هونکه، فرهنگ اسلام در اروپا، ترجمه مرتضى رهبانى، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1360، ص 169; محمدرضا حک?مى، دانش مسلم?ن، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، صص 157و 162; نور الد?ن آل على، پ?ش?ن، صص 332- 328; محمد مهدى عبد رب آبادى و د?گران، نامه دانشوران، ج‏3، ص 47 .14) نور الد?ن آل على، پ?ش?ن، ص 311 .15) حسن وطنخواه، پ?ش?ن، ص 116 .16) ر . ک: همان، صص 113- 112; احمد بن محمد مقرى تلمسانى، نفح الط?ب، دار الکتاب العربى، ج 2، ص 85 .17) آل عمران/103 .18) شک?ب ارسلان، پ?ش?ن، ص 88 .19) ر . ک: محمد ابراه?م آ?تى، پ?ش?ن، صص 413- 411 .20) ر . ک: محمد عبدالله عنان، پ?ش?ن، صص 153- 151 .21) ر . ک: محمد ابراه?م آ?تى، پ?ش?ن، صص 152- 131 .22) ر . ک: همان، صص 114 و 113 .23) ر . ک: مونتگرى مرى وات، پ?ش?ن، صص 127- 125 .24) ر . ک: محمد ابراه?م آ?تى، پ?ش?ن، ص 187 .25) ر . ک: مونتگرى مرى وات، پ?ش?ن، 175 .26) ر . ک: محمد ابراه?م آ?تى، پ?ش?ن، صص 198- 189; محمد عبد الله عنان، پ?ش?ن، صص 314- 307 .27) مصطفى نورانى اردب?لى، بررسى عقا?د و اد?ان، 1386ق، ص 291 .28) همان .29) محمد ابراه?م آ?تى، پ?ش?ن، ص 135 .30) صبحى صالح، پ?ش?ن، ص 452، نامه 62 .31) رعد/11 . وقت? تو جامعه ا? حرام خوار? رو باب کردن و شد ... حق طلب? م?ره ... عدالت م?ره ... حروم خور? اول?ن کار? که م?کنه خاک م?ر?زه رو? خورش?د وژدان ... تار?کش م?کنه م?بره به سمت س?اه? و تباه? ...