4- صل?ب وارونه (Upside down cross) ا?ن نماد بر اساس تفکرات ضد مس?ح? ش?طانگرا?ان و به نشان خصومت با د?ن مس?ح?ت و توه?ن به آن استفاده م?شود. 5- دست شاخدار (Horned Hand) دو انگشت برافراشته در ا?ن نماد، نشان از دو شاخ بز ?اقوت است که به همراه عبارت Hail Satan به معنا? «درود بر ش?طان» استفاده م?شود. البته ا?ن نماد در موارد د?گر? ن?ز به کار رفته که شا?د لزوماً ارتباط? ب?ن آن معان? و جر?انها? ش?طانگرا وجود نداشته باشد؛ مثلاً گاه? به نشانه حرف W که حرف کلمه آن (War جنگ) است، خصوصاً از طرف س?استمداران و جنگطلبان دن?ا استفاده م?شود؛ به معنا? اصرار و استقامت در جنگ?دن. البته استعمال غالب? آن در مراسم ش?طان? و از طرف ش?طانگرا?ان مشاهده م?شود. 6- اُبل?سک (obelisk) ابل?سک ستون? است با قاعده چهار ضلع? و رأس هرم?، که سمبل? از «رع» خدا? خورش?د در مصر بوده و در اثر افزا?ش قدرت فراعنه به ممالک د?گر راه ?افته است. رع دارا? دو فرزند به نامها? «ست» و «اوز?ر?س» بوده است.«ست» خدا? ظلمت است که در حما?ت شد?د رع قرار دارد (اسطورهها? مصر?، ص 44) او برادر خود از?ر?س را کشته، تاج و تخت را از چنگ فرزندش، هوروس در م?آورد، دوم?ن جر?ان بزرگ ش?طانپرست? مدرن، ?عن? ست?ان?سم که معبد «ست» را در سانفرانس?سکو تأس?س کردند، ا?ن خدا? افسانها? را ارج م?نهند و خواهان تحقق حکومت او در زم?ن هستند. ابل?سک را معمولاً نماد? از قدرت و سلطنت اوز?ر?س م?دانند.ظاهراً ا?ن سمبل در زمان حضرت ابراه?م(ع) هم وجود داشته است و پ?امبر بزرگ خدا با ا?ن ذهن?ت در حرم اله? نماد ش?طان را به صورت ابل?سک م?سازد و آن را رم? م?کند، تا با ا?ن عمل تمام اوهام? را که تا امروز هم ادامه ?افته است، طرد کند.ا?ن نماد، امروزه در م?دانها? بزرگ کشورها? اروپا?? و آمر?کا ساخته شده و مردم هر روز به گرد آن م?چرخند. س? بنا? ابل?سک از مصر باستان باق? مانده که س?زده تا از آنها به روم برده شده و بق?ه در شهرها?? نظ?ر س?س?ل، پار?س، لندن، ن?و?ورک و سزار?ا در قسمت اشغال شده فلسط?ن نصب شده است.بزرگتر?ن ابل?سک دن?ا در واشنگتن ساخته شده که ارتفاع آن به 170 متر م?رسد و رئ?سها جمهور آمر?کا در پا? آن، سوگند ?اد م?کنند، ابل?سک نماد قدرت است در زم?ن و ح?ات و حما?ت جاودان? اوز?ر?س در دن?ا? مردگان است؛ از ا?ن رو سنگها?? که شب?ه آن تراش?ده شده است، در قبرستانها? آمر?کا بس?ار به چشم م?خورد. 7- صل?ب شکسته (Swastika) ا?ن نماد ن?ز در گروهها? ش?طانگرا به نشانه تمسخر و توه?ن به نماد د?ن مس?ح?ت (صل?ب) به کار م?رود و آن را نشان از صل?ب? که شکسته شده است م?دانند. البته گروهها? نژادپرست ن?ز گاه? از ا?ن نماد استفاده م?کنند و در زمان حکومت ه?تلر بر آلمان ن?ز نشانه ارتش ناز?ها بوده است. برخ? محقق?ن در زم?نه جادوگر? معتقدند که برخ? معاونان ارشد ه?تلر دارا? تفکرات ش?طانگرا?? بودهاند و استفاده از ا?ن علامت در حزب ناز? ممکن است با اهداف ش?طانگرا?انه صورت گرفته باشد. ا?ن نماد نشان آ??ن م?ترا??سم )مهرپرست?) در ا?ران باستان ن?ز بوده و با نام «چرخ خورش?د» از آن ?اد م?شده است.ش?طانگرا?ان و مراکز قدرت حام? آنها، برا? ترو?ج نمادها? ?اد شده در حوزه فرهنگ عموم?، از ابزارها? مختلف? استفاده م?کنند؛ از آن جمله م?توان به استفاده از ا?ن نمادها در ساخت ز?ورآلات، پوشاک، طراح? ساختمان، نقاش? بر رو? د?وار و اماکن عموم? و ... اشاره کرد.بنا بر آن چه گذشت، از ا?ن واقع?ت نبا?د غفلت شود که امروزه ش?طانپرست? با ابزارها? فراگ?ر? مثل س?نما، نمادها? متنوع و رسانهها? مختلف صوت? و تصو?ر?، به عنوان «د?ن دهکده جهان?» مطرح و تبل?غ م?شود. *ش?طان واقع?به راست?، واقع?ت وجود? ش?طان چ?ست؟ آ?ا ا?ن موجود آن گونه که هوادارانش ادعا م?کنند، چن?ن قدرتها و اعمال تصرفها?? دارد؟ سرانجام آ?ا آخر?ن کتاب اله? چن?ن ادعاها?? را تأ??د م?کند؟ا?نکه ش?طانگرا?ان ادعا م?کنند ش?طان از ملائکه بود - و البته در کتب مقدس ?هود و مس?ح?ت هم به آن اشاره شده است - به ه?چ وجه مورد تأ??د آخر?ن کتاب آسمان? ن?ست و برخلاف نص قرآن است. قرآن م?فرما?د: «کان من الجن ففسق عن امر ربه» (ش?طان از جن بود، پس از امر خداوند سرپ?چ? کرد). تغ??ر دق?قتر در مورد جا?گاه ش?طان قبل از خلقت آدم در م?ان ملائکه، ا?ن است که او در صف ملائکه بود نه از جنس ملائکه.قرآن م?گو?د: «کَانَ مِنَ الْجِنِّ». از ?ک سو تصر?ح شده اصل خلقت ش?طان از آتش است؛ اصل خلقت جن هم از آتش است. ا?ن اشتراک در خلقت، مورد تصر?ح قرآن است؛ «و خلق الجان من مارج من نار»، خداوند جن را از آتش آفر?د، در صورت? که در قرآن راجع به خلقت ملائکه، چن?ن مطلب? ن?امده است. از طرف د?گر قرآن برا? ش?طان، غ?ر از اعوان و انصار، ذر?ه هم ذکر م?کند که ب?انگر نوع? زاد و ولد و تکث?ر نسل است، اما در مورد ملائکه چن?ن موضوع? را نم?گو?د و نوع? ثبات و عدم تغ??ر را در عالم فرشتگان م?پذ?رد.ش?طان - آن گونه که قرآن معرف? م?کند - موجود? است که از باطن بر انسان تأث?ر م?گذارد؛ ?عن? به اصطلاح در طول اراده انسانهاست نه در عرض آن؛ ?عن? ش?طان، ب?ش از غرا?ز شهوان? که در انسان وجود دارد، ابزار? ندارد و او از هم?ن جا به انسان نفوذ م?کند به عبارت واضحتر ا?ن طور ن?ست که برا? دعوت آدم? به شر و فساد، دو عامل وجود داشته باشد: ?ک عامل هواها? نفسان?، ?ک عامل هم ش?طان، وقت? ملائکه انسان را به سو? امور خ?ر و ن?ک? دعوت م?کنند عامل مجزا?? به حساب نم?آ?ند، بلکه در طول گرا?شها? متعال? وجود انسانند و عامل ثانو? در مقابل الهامات شر ن?ست، چنان که در حد?ث آمده است که دل انسان دو گوش دارد، از گوش راست ملائکه م?آ?د الهام خ?ر م?کند و از گوش چپ ش?طان م?آ?د و القا? شر م?کند.از طرف د?گر، نقش ش?طان و هواها? نفسان? برا? انسان، فقط در حد «دعوت» است نه ب?شتر؛ ?عن? راه تسلط ش?طان، همان راه هواها? نفسان? است و هواها? نفسان? ه?چگاه عامل اجبارکننده ن?ستند؛ چرا که انسان هم?شه خود را در مقابل دو م?ل مختلف م?ب?ند و آن دو، ?ک راه را انتخاب م?کند؛ بنابرا?ن لشکر ش?طان، هواها? درون? و تما?لات نفسان? است، قرآن م?گو?د: « إِنَّهُ ?َرَاکُمْ هُوَ وَقَبِ?لُهُ» ش?طان و قب?له او شما را م?ب?نند.قرآن از ا?ن نقش برا? ش?طان به «تزئ?ن»- ز?نت دادن- ?اد م?کند، عبارت «وَزَ?َّنَ لَهُمُ الشَّ?ْطَانُ» همان رنگ و لعاب دادن به امور? است که مطلوب ش?طان است.روشن است که رنگ و لعاب دادن فقط ممکن است تما?ل انسان را به ارتکاب گناه ب?شتر کند و ه?چگاه به مرز اکراه و اجبار آدم? و در نت?جه تسلط تکو?ن? ش?طان بر انسان نم?رسد.قرآن به صراحت م?گو?د: «إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَ? الَّذِ?نَ ?َتَوَلَّوْنَهُ» ش?طان بر افراد? که سرپرست? او را پذ?رفتهاند، تسلط دارد - تسلط به همان معنا?? که در بالا گفته شد، نه به معنا? «حلول اجبار?» که در آثار هال?وود? ادعا م?شد - ?عن? افراد? که با اراده خود، ش?طان را به زندگ? راه دادند و برا?ش جا?? در نظر گرفتهاند، ش?طان م?تواند به زندگ? ا?شان وارد شود؛ در غ?ر ا?ن صورت ش?طان راه? برا? ورود به زندگ? انسانها ندارد. *آخر?ن کلام ش?طانبه شهادت آخر?ن کتاب آسمان?، در ق?امت مناظرها? م?ان ش?طان و پ?روانش رخ م?دهد و ش?طان همه کاسه و کوزهها را بر سر طرفدارانش خرد م?کند و با ندا? بلند از آنها برائت م?جو?د و بد?نسان آه حسرت را بر دل آنها م?نشاند:«وَقَالَ الشَّ?ْطَانُ لَمَّا قُضِ?َ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَمَا کَانَ لِ?َ عَلَ?ْکُمْ مِنْ سُلْطَانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِ?فَلَا تَلُومُونِ? وَلُومُوا أَنْفُسَکُمْ مَا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنْتُمْ بِمُصْرِخِ?َّ إِنِّ? کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ ? إِنَّ الظَّالِمِ?نَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِ?مٌ».قرآن خبر م?دهد که در ق?امت، ش?طان طلبکار م?شود و مر?دان خود را در جا?گاه بدهکار م?نشاند وقت? کار به نها?ت م?رسد، ش?طان به مردم? که از او پ?رو? کردهاند، رو کرده م?گو?د: خدا به شما نو?د و وعده داد، من هم وعده دادم، وعده خدا راست?ن بود، وعده من خلاف؛ «إِنَّ اللهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ»!معنا? سخن ش?طان ا?ن است که تسلط من بر شما که از تسلط خدا ب?شتر نبود (?عن? حداکثر در هم?ن حد بود)، همان طور که خداوند به بشر نو?د داد که اگر کار خوب بکن?د، پاداش خواهم داد و کس? را به کار حق مجبور نکرد، من هم به شما نو?د معص?ت و گناه دادم و کس? را مجبور نکردم و به زور به جا?? نکشاندم، من فقط شما را دعوت کردم و شما مرا لب?ک گفت?د، من شما را خواندم و شما به سرعت پذ?رفت?د، پس مرا ملامت نکن?د، بلکه خود را سرزنش کن?د، پس جا?گاه? که برا? خود آماده کردها?د، خودتان با?د تحمل کن?د.سرانجام ش?طان در ق?امت دم از توح?د م?زند و گناهکاران را به شرک متهم م?کند و م?گود: «مرا در جا?گاه خدا قرار داد?د، ول? من از ا?ن شرک تبر? م?جو?م».
۹۴/۰۳/۳۱
۰
۰
sarbaz emam zeman