(بسم الله الرحمن الرحیم)

آیا امام زمان، کوفه را مرکز حکومت خود قرار می‌دهد؟ چرا؟

در روایات متعددی آمده‌ است که مقر و پایتخت حکومت جهانی امام مهدی علیه‌السلام شهر کوفه و محل زندگانی ایشان نیز در این شهر و مسجد سهله است؛ اکنون به چند نمونه از این روایات اشاره می‌کنیم:
امام باقر علیه‌السلام در این‌باره می‌فرماید: «مهدی قیام می‌کند و به سوی کوفه می‌رود و منزلش را آ‌نجا قرار می‌دهد».[1]
ابوبصیر می‌گوید: امام صادق علیه‌السلام فرمود: «ای ابامحمد! گویا می‌بینم که قائم آل‌محمد با خانواده‌اش در مسجد سهله فرود آمده است...».[2]
در روایت دیگری امام صادق علیه‌السلام از مسجد سهله یاد نمود و فرمود: «آن، خانه صاحب ما (حضرت مهدی علیه‌السلام) است؛ زمانی که با خاندانش در آنجا سکنا گزیند».[3]
مفضل از امام صادق علیه‌السلام پرسید: خانه مهدی در کجا خواهد بود و مؤمنین کجا جمع می‌شوند؟ حضرت فرمود: «مقر حکومت او، شهر کوفه است و محل حکومتش مسجد جامع کوفه و محل تقسیم غنایم در مسجد سهله واقع در زمین‌های صاف و مسطح و روشن نجف و کوفه است».[4]
همچنین امیرالمؤمنین در یک پیش‌بینی و خبر غیبی می‌فرماید: «گویی هم‌اکنون به شیعیانمان در مسجد کوفه می‌نگرم که خیمه‌ها زده‌اند و قرآن را بدان گونه که نازل شده به مردم می‌آموزند. بدانید که قائم ما چون قیام کند آن مسجد را بازسازی و قبله آن را استوار خواهد کرد».[5]
در این‌باره روایات دیگری نیز نقل شده است.[6]

اما در رابطه با علت گزینش کوفه به عنوان پایتخت حکومتی، باید گفت که کوفه مقر حکومت عدل امیرمؤمنان، حضرت علی علیه‌السلام بوده است. احتمال می‌رود انتخاب کوفه به این جهت باشد که عدالت مهدوی ادامه حکومت عدل علوی است.
برخی از محققان احتمال دیگری داده‌ و می‌گویند: «کوفه پایگاه مشترک حسین و مهدی علیهما‌السلام است. امام حسین از مکه به سمت کوفه رفت و امام مهدی هم از مکه به سوی کوفه خواهد رفت و مقر حکومت خود را در کوفه قرار خواهد داد؛ یعنی راه نیمه‌تمام سیدالشهدا علیه‌السلام را به پایان خواهد رساند».[7]

پی‌نوشت‌ها
1. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص225.
2. کافی، کلینی، ج3، ص495؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص317 و 376.
3. کافی، کلینی، ج3، ص495؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج52، ص331.
4. مهدی موعود، ص1215.
5. الغیبة، نعمانی، ص451.
6. برای اطلاع بیشتر، نک: چشم‌اندازی به حکومت مهدی، ص169.
7. عاشورا و انتظار، سید مسعود پورسیدآقایی، ص24.