بسم الله الرحمن الرح?م        «اِنّما وَل?ّکم الله و رسوله والّذ?ن آمنوا الّذ?ن ?ق?مون الصّلوة و ?ؤتون الزّکاة و هم راکعون» «ول?ّ شما تنها خدا و رسول او و کسان? که ا?مان آورده‌اند؛ همان کسان? که نماز را بر پا م?‌دارند و در حال رکوع نماز زکات م?‌پردازند، م?‎باشند.» (سوره مائده، آ?ه 55)بسم الله الرحمن الرح?م بر طبق ب?نش اسلام? و بر پا?ه حکم عقلان?، آدم? مأمور به تبع?ت و اطاعت همه جانبه از خالق خو?ش و پروردگار جهان است؛ چرا که انسان از ساعات و ?ا حت? دقا?ق بعد? عمر خو?ش آگاه ن?ست و در جزئ?‌تر?ن امور، ن?ازمند خداوند است؛ اما در مقابل، خداوند? که او را خلق نموده، حت? بر کوچکتر?ن اسرار وجود? مخلوق خود واقف است و مقصد و منتها? حرکت او را ن?ز م?‌‌داند. لذاست که عقل بشر، او را به درگاه او رهنمون م?‌‌سازد؛ چرا که علاوه بر ا?ن مطالب، او ب?‌ن?از مطلق و غن? در تمام امور است و به مخلوقات خود کمتر?ن ن?از? ندارد، لذا جز خ?ر آدم? را نم?‌‌خواهد. اما ا?ن اطاعت در د?دگاه اسلام و قرآن کر?م، تنها به خداوند منحصر نم?‌‌شود. بلکه به امر اله? و فرمان خداوند، ?ک مسلمان با?د از وجود مقدس رسول اکرم (صل? الله عل?ه و آله و سلم)و امامان معصوم (عل?هم السلام)ن?ز پ?رو? و تبع?ت نما?د.بنا بر ا?ن نگرش، تبع?ت به طور مطلق و بدون ق?د و شرط تنها مختص خداوند است و بر طبق فرمان اوست که ما مأمور به اطاعت و پ?رو? از رسول اکرم و امامان معصوم در تمام? امور م?‌باش?م. رفتار و گفتار آنان هم در تمام? امور، راه? را که به رضا?ت پروردگار و سعادت ابد? انسان منته? م?‌‌شود، مشخص م?‌‌نما?د. به ا?ن دل?ل که در اعمال و رفتار آنان، هوا و هوس راه? ندارد و آنان به لطف خداوند و عنا?ت او، معصوم از هر خطا و اشتباه م?‌باشند. بر طبق آموزه‌ها? اسلام?، به جز خداوند و به واسطه او رسول اکرم و امامان معصوم، آدم? نبا?د در برابر ه?چکس و ?ا ه?چ چ?ز د?گر به طور مطلق و بدون ق?د و شرط، مط?ع و فرمانبردار باشد.منشأ آغاز?ن اطاعت از خداوند و معصوم?ن (همان گونه که ذکر گرد?د)، عقل بشر? است؛ اما در ادامه و همراه با عقلان?ت آدم?، ا?ن رابطه محبت نسبت به پروردگار است که آنرا تکم?ل م?‌‌کند. آن هنگام که انسان قدر? ب?شتر م?‌‌اند?شد، خود را در در?ا? لطف و نعمتها? اله? غرق م?‌‌ب?ند. او م?‌?ابد هر چه که دارد همه از خداوند است و عل?رغم ناسپاس?‌ها? فراوان آدم?، نه تنها لطف و مهربان? او قطع نگشته بلکه لحظه به لحظه ن?ز ادامه دارد. بنا بر ا?ن هر چه ب?شتر سع? م?‌‌نما?د تا در مس?ر اطاعت چن?ن پروردگار مهربان?، گام بر دارد. مس?ر? که جز به کمال و سعادت او، به چ?ز د?گر? ختم نم?‌‌گردد.حق?قت و مفهوم کل? ولا?ت ن?ز که در د?دگاه اسلام? تب??ن م?‌شود، چ?ز? خارج از اطاعت و پ?رو? از خداوند و معصوم?ن نم?‌باشد. از سو? د?گر رابطه م?ان مسلمانان و ش?ع?ان با نب? اکرم و تک تک ائمه معصوم?ن، رابطه‌ا? بس?ار عم?ق و دو طرفه است. طرف اول ا?ن رابطه از پ?امبر اکرم و ائمه آغاز م?‌گردد. آنان چنان مهربان? و شفقت? نسبت به فرد فرد مسلم?ن دارند که کوچکتر?ن ناراحت? و اندوه ?ک مسلمان، باعث رنجش خاطر آنان م?‌گردد. (که شواهد بس?ار? از آن در متون اسلام? موجود م?‌‌باشد.) اما در طرف د?گر، مسلمانان ن?ز به خاطر جمع بودن مکارم اخلاق? و کمالات روحان? در وجود معصوم?ن، از صم?م جان به آنان عشق م?‌‌ورزند. ا?ن رابطه عم?ق آنچنان تبع?ت? را رقم م?‌‌زند که مسلمانان نه تنها در برابر کلام و رفتار امام و ول? خو?ش مط?ع و فرمانبردار هستند، بلکه حت? در ذهن خو?ش نسبت به آن کوچکتر?ن دغدغه‌ا? احساس نم?‌‌نما?ند.در قرآن کر?م (که کلام خداوند و نازل شده از جانب اوست)، دلا?ل متعدد? در جهت اثبات مقام ولا?ت رسول اکرم (صل? الله عل?ه و آله و سلم)و امام عل? (عل?ه السلام)ـ امام اولـ از جانب خداوند وجود دارد. اما ولا?ت سا?ر ائمه بنا بر ابلاغ رسول اکرم از جانب خداوند تأ??د م?‌‌گردد.ما در ا?ن حال به بررس? و دقت و تأمل در ?ک? از آ?ات شر?فه قرآن م?‌پرداز?م که در آن مسأله ولا?ت بر مؤمن?ن مطرح شده و ا?ن مقام علاوه بر خداوند، برا? رسول اکرم و امام عل? (عل?ه السلام)اثبات گشته است. به هم?ن منظور ابتدا به بررس? کلمات به کار رفته در ا?ن آ?ه به صورت مجزا م?‌پرداز?م، و سپس به شأن نزول آ?ه اشاره م?‌نما??م و در پا?ان فرازها? مختلف آ?ه را هر چه ب?شتر مورد دقت و توجه قرار م?‌ده?م.بررس? کلمات آ?ه به صورت مجزا:إنّماکلمه‌ا?ست که در زبان عرب? برا? نشان دادن ?ک انحصار به کار م?‌رود؛ بد?ن معنا که گو?نده منظور خو?ش را به معن? و مفهوم? خاص و ?ا اشخاص? مع?ن، محدود م?‌نما?د و آن را از سا?ر مفاه?م و ?ا اشخاص نف? م?‌نما?د. به عنوان مثال اگر گفته شود فقط خداوند معبود ماست، به ا?ن معناست که الوه?ت و معبود بودن، تنها منحصر در خداوند است و سا?ر موجودات، از جا?گاه الوه?ت، خارج شده‌اند. بر ا?ن اساس و بر طبق سا?ر قوان?ن مربوط به استفاده از ا?ن کلمه در زبان عرب (که در قسمت توض?ح ب?شتر آمده است) آوردن انّما در آغاز ا?ن آ?ه، مقام ولا?ت بر مؤمن?ن را در عده‌ا? خاص منحصر م?‌کند. به ب?ان د?گر، تنها سه مورد را در هنگام نزول آ?ه به عنوان ول?ّ مؤمن?ن معرف? م?‌کند و ا?ن مقام را از سا?ر?ن نف? م?‌نما?د. پس معنا? ا?ن آ?ه بد?ن گونه م?‌باشد که: «ول?ّ شما تنها خدا و رسول او و کسان? که ا?مان آورده‌‌اند؛ همان کسان? که نماز را بر پا م?‌دارند و در حال رکوعِ نماز زکات م?‌پردازند، م?‌باشند.»توض?ح ب?شتر مربوط به انّمادر زبان عرب? برا? ب?ان ?ک مفهوم، دو نوع جمله از لحاظ ساختار? وجود دارد. (?ک? را فعل?ه و د?گر? را اسم?ه گو?ند. جمله فعل?ه جمله ا?ست که با فعل شروع شود و جمله اسم?ه به جمله‌ا? گفته م?‌‌شود که با اسم شروع گردد. هر ?ک از انواع مختلف جمله، دارا? پا?ه‌ها و ارکان? اصل? م?‌باشند که به وس?له آنها، معنا? جمله تکم?ل م?‌شود و در صورت? که هر ?ک? از آنها حذف گردد، معنا ناقص باق? م?‌ماند.گو?نده با توجه به مقصود خود از کلام، م?‌‌تواند ا?ن ارکان را در محلها? مختلف کلام خود ذکر کند و ترت?ب قرار گرفتن آنها را تغ??ر دهد.انّما بر سر هر دو نوع جمله م?‌‌آ?د و آخر?ن رکن جمله (و ?ا رکن? را که پ?ش از ذکر تمام? ارکان ذکر گرد?ده است) حصر م?‌نما?د. حال برا? روشن‌تر شدن بحث، مثال? را ذکر م?‌کن?م. فرض کن?م فرد? به نام محمد ا?ستاده است. ا?ن واقع?ت را م?‌توان به دو صورت ب?ان نمود:1-  فرد ا?ستاده محمد است.  2- محمد ا?ستاده است.در حالت اول اگر از انّما استفاده شود و بر سر جمله ب?ا?د، محمد را که در انتها آمده حصر م?‌نما?د. بد?ن معنا که فرد ا?ستاده فقط محمد است. (?عن? کس د?گر? ا?ستاده ن?ست.) اما در حالت دوم در صورت? که از انّما استفاده گردد، ا?ستادن که در انتها آمده حصر م?‌شود. ?عن? محمد فقط ا?ستاده است. (و کار د?گر? غ?ر از ا?ستادن انجام نم?‌دهد). در آ?ه محل بحث ن?ز، آخر?ن رکن? که از جمله ذکر شده است، معرف? افراد? است که بر مؤمن?ن ولا?ت دارند. در نت?جه بنا بر مطالب? که ذکر گرد?د، انّما ا?ن اشخاص را حصر م?‌نما?د و آ?ه ب?ان م?‌کند که ول? شما تنها خدا و رسول و مؤمن?ن? که نماز م?‌گذارند و در حال رکوع زکات م?‌دهند، م?‌باشند.ول?ّدر کتب لغت عرب همانند مفردات القرآن و لسان العرب و ... برا? ا?ن کلمه، معان? متعدد? آورده شده است. که م?‌توان از آن جمله داماد، هم‌‌قَسَم، دوست، سرپرست، ?اور و ... را ذکر نمود. بس?ار? از ا?ن معان? گفته شده در توض?ح کلمه «ول?ّ«نه تنها در ا?ن آ?ه بلکه در آ?ات د?گر قرآن کر?م (که در آنها ن?ز، کلمه ول?ّ بکار رفته است) مفهوم درست? را نم?‌رساند. {به عنوان مثال اگر معنا? داماد را از ب?ن معان? ول?ّ در ا?ن آ?ه جا?گز?ن نما??م معنا? آ?ه ا?ن‌‌گونه م?‌شود: «فقط خدا و رسولش و کسان? که در حال رکوع نماز زکات م?‌دهند، داماد شما هستند.» که عدم صحت ا?ن معن? کاملا آشکار است.} با توجه به ا?ن مطلب، مفسر?ن و صاحبنظران اسلام? درباره معنا? ول?ّ در ا?ن آ?ه فقط ?ک? از سه معن?1- دوست2- ?اور و ناصر3- سرپرست و صاحب اخت?اررا برگز?ده‌اند. (ما در قسمت‌ها? بعد ا?ن سه معن? را بررس? ب?شتر? خواه?م کرد.)زکاتزکات ?عن? «اعطا? مال در راه رضا? خداوند متعال«و ?ک? از موارد آن اعطا? مال به مستمندان م?‌باشد. که در ا?ن آ?ه به آن اشاره شده است.رکوعبه ا?ن دل?ل که پ?ش از آوردن لفظ رکوع صحبت از به جا? آوردن نماز توسط مؤمن?ن م?‌باشد (?ق?مون الصلوة)، رکوع در ا?ن آ?ه به همان معن? عمل خاص در نماز است که پس از قرائت حمد و سوره م?‌باشد و عبارتست از خم شدن و انحنا? سر).توض?ح ب?شتر مربوط به رکوعرکوع دارا? سه معن? لغو? و اصطلاح? و مجاز? است. معنا? لغو? آن انحنا? سر و خم شدن م?‌باشد، که اگر ا?ن حالت با قصد قربت و در نماز باشد به عنوان فعل? در نماز به حساب م?‌آ?د و ا?ن همان معنا? اصطلاح? است. به عبارت د?گر معنا? اصطلاح? رکوع از همان معن? انحنا? سر و خم شدن گرفته شده است، با ا?ن تفاوت که ?ک عمل اصل? در نماز است و به هم?ن خاطر با?د با قصد قربت انجام شود (قصد قربت ?عن? همه توجه به سمت پروردگار باشد و عمل فقط برا? رضا?ت او انجام شود، نه به منظور د?گر). معنا? مجاز? آن ذلت و خضوع در مقابل ?ک فرد م?‌باشد.هم?شه در هنگام مطالعه ?ک متن ابتدا معنا? لغو? کلمات به ذهن م?‌رسد و اگر دل?ل و قر?نه‌ا? وجود داشته باشد، معنا? اصطلاح? ?ا مجاز? آن کلمه در نظر گرفته م?‌شود. قرآن هم، ا?ن‌گونه است که با?د اول معنا? لغو? بررس? شود و در صورت وجود قر?نه و دل?ل، به معنا? اصطلاح? ?ا مجاز? آن رو? آور?م. رکوع ن?ز مستثنا? از ا?ن قاعده ن?ست و هر جا در قرآن با ا?ن کلمه مواجه شد?م، با?د ابتدا معنا? لغو? آن در نظر گرفته شود. مثلاً در صورت? که در آن صحبت از نماز و نمازگزاران بود به قر?نه نماز، ناگز?ر به معنا? اصطلاح? برم?‌گردد و در صورت وجود قرائن د?گر به معنا? مجاز? آن رو? م?‌آور?م. در ا?ن آ?ه هم به علت ا?نکه در ابتدا? آ?ه صحبت از بر پا داشتن نماز است (?ق?مون الصلوة) رکوع را با?د در معنا? اصطلاح? آن (?عن? ?ک? از اعمال خاص نماز)، به کار برد.در ابتدا? بحث گفت?م که ول?ّ با سه معن? دوست، ناصر (?اور) و سرپرست مورد بحث و گفتگو? مفسر?ن است. ما ن?ز دو معن? دوست و ناصر (معنا? اول و دوم) را بررس? م?‌کن?م و بعد به معنا? سوم م?‌پرداز?م، تا به معنا? بهتر «ول?ّ» در ا?ن آ?ه دست ?اب?م.1- دوست           2- ناصر (?اور)با در نظر گرفتن ا?ن دو معن? آ?ه ا?ن‌گونه معنا م?‌شود:«تنها دوست ?ا ناصر شما، خدا و رسولش و آن کسان? هستند که ا?مان آوردند. کسان?‌که در حال رکوع نماز زکات م?‌دهند.»گفت?م «انّما» برا? حصر نمودن بکار م?‌رود. پس با توجه به انّما و معنا? دوست ?ا ناصر نت?جه م?‌گ?ر?م که فقط دوست و ?اور ما، خدا و رسولش و آنها?? که در حال رکوع نماز زکات م?‌دهند، م?‌باشند. با توجه به ا?ن معن? ما د?گر نبا?د ه?چ دوست و ?اور? داشته باش?م. و نم?‌توان?م کس د?گر? را (که مثلاً زکات در حال رکوع نداده است) دوست ?ا ناصر خطاب کن?م.ا?ن دو معن? با آ?ات د?گر قرآن در تناقض م?‌باشند (لازم به توض?ح ن?ست که در قرآن چون کلام خداست و در آن اشتباه جا? ندارد، تناقض ?افت نم?‌شود). همانند:«و إن استنصروکم ف? الدّ?ن فعل?کم النصر» (سوره انفال، آ?ه 72)« اگر در د?ن از شما ?ار? خواستند پس بر شما است ?ار? کردن. »ا?ن آ?ه معلوم م?‌نما?د ?ار? رساندن و نصرت دادن به د?گران فقط مختص افراد? خاص ن?ست و م?‌گو?د هر آنکس، از شما در د?نش ?ار? خواست به او ?ار? نما??د.«تعاونوا عل? البرّ و التقو?» (سوره مائده، آ?ه 2)« کمک کن?د همد?گر را بر ن?کو کار? و پره?زکار?. »در ا?ن آ?ه هم کمک کردن به ?کد?گر بر اساس ن?ک? و تقوا خواسته شده است و اختصاص به افراد خاص ندارد.«انّما المؤمنون إخوة» (سوره حجرات، آ?ه 10)« جز ا?ن ن?ست که مؤمنان برادرند.»خداوند متعال در ا?ن آ?ه مؤمن?ن را با ?کد?گر برادر خوانده است، حال آنکه مشخص است رابطه برادر? اسلام?، بالاتر از رابطه دوست? است. (?ا بالاتر از به هم ?ار? رساندن م?‌باشد.) پس چگونه ممکن است که ما بتوان?م فقط از زکات‌دهندگان در حال رکوع دوست انتخاب کرده و از آنها ?ار? بخواه?م، در حال?‌که قرآن همه مؤمنان را برادران ?کد?گر معرف? م?‌کند!پس معلوم م?‌شود معنا? ول?ّ در آ?ه مورد بحث، نم?‌تواند دوست ?ا ناصر باشد. چون معنا? دوست و ناصر معنا? کل? م?‌باشد و در افراد? خاص منحصر نم?‌شود.3- ول?ّ به معنا? سرپرستحال اگر ما ول?ّ را به معنا? سرپرست و صاحب‌‌اخت?ار معن? کن?م، با سا?ر آ?ات قرآن در تناقض ن?ست. چون امر سرپرست? نم?‌تواند مختص همه باشد. و ا?ن‌گونه ن?ست که هر کس، بتواند بر ما امر و فرمان کند و سرپرست ما شود. مگر فرد ?ا افراد? خاص که از جانب خدا باشد. و ا?ن آ?ه م?‌گو?د که امر ولا?ت به معنا? سرپرست? بعد از خدا و رسولش به عهده فرد ?ا افراد? است که در حال رکوع نماز زکات م?‌دهند.در ا?نجا با?د بب?ن?م که زکات‌دهندگان در حال رکوع نماز چه کس? ?ا کسان? در هنگام نزول آ?ه م?‌باشند که امر مهم سرپرست? بعد از خدا و رسولش در اخت?ار آنان م?‌باشد. که بهتر?ن شاهد و گواه برا? ا?ن موضوع، مراجعه به شأن نزول ا?ن آ?ه م?‌باشد.شأن نزول آ?همفسر?ن و صاحبنظران ش?ع?(3) و اهل تسنن(4) ا?ن مطلب را گفته‌اند که:فق?ر? به مسجدالنب? آمد و از مسلمانان طلب کمک کرد و ه?چ کس به فق?ر کمک نکرد مگر حضرت عل? بن اب?طالب (عل?ه السلام)که در حال رکوع نماز، انگشتر? خود را به فق?ر بخش?د و ا?ن آ?ه (آ?ه 55 سوره مائده) بر رسول اکرم (صل? الله عل?ه و آله و سلم)نازل گشت.بررس? قسمتها? مختلف آ?هوصف مؤمن?ن? که دارا? مقام ولا?ت هستنددر ا?ن آ?ه خداوند برا? آن دسته از مؤمن?ن که دارا? مقام ولا?ت هستند، نشان? خاص? را ب?ان نموده است و آنان را کسان? معرف? م?‌نما?د که در حال رکوع نماز، زکات م?‌دهند.برا? فهم بهتر ا?ن آ?ه لازم است ا?ن مطلب را بررس? نما??م که چگونه م?‌توان شخص? را به وس?له توص?ف نمودن او به مردم معرف? نمود، تا مردم به او مراجعه نما?ند.به طور کل? م?‌توان شخص را به دو گونه وصف نمود. ?ک? آنکه گو?نده نشان? خاص? را م?‌دهد و منظور گو?نده فقط فرد خاص? است و کس د?گر? را در بر نم?‌گ?رد. نوع دوم آنست که گو?نده نشان عام? را م?‌‌دهد و هر کس که آن خصوص?ت را داشته باشد مورد نظر گو?نده قرار م?‌گ?رد. برا? روشن‌تر شدن مسأله مثال? را برا? هر دو وصف به ترت?ب م?‌آور?م.مثال وصف نوع اول:از استاد? سؤال م?‌شود: کدام ?ک از شاگردانت از بق?ه عالمتر م?‌باشد؟ استاد در جواب م?‌گو?د: آن شاگرد? که از همه تم?زتر است.چون تم?ز بودن و عالم بودن با ?کد?گر تناسب? ندارد، پس استاد با دادن ا?ن پاسخ خواسته است نشانه‌ا? را مشخص نما?د و بگو?د فقط ا?ن فرد (و با ا?ن مشخصه)، مورد نظر من است. در واقع استاد با ا?ن نشانه ملاک? خاص را برا? فرد? خاص مع?ن کرده است. و ا?ن‌‌گونه ن?ست که اگر کس? بعد از ا?ن خود را تم?ز نما?د جزء جواب استاد قرار گ?رد. چون پاسخ استاد در زمان? خاص داده شده است و اشاره به عالم‌تر?ن فرد دارد و در غ?ر آن زمان، د?گر معنا?? ندارد. در ا?ن مورد و در موارد مشابه، از پاسخ استاد ا?ن نکته ن?ز م?‌‌تواند به ذهن ب?ا?د که ?ک? از موارد مورد پسند استاد تم?ز بودن است و او تم?ز بودن را دوست دارد. همچن?ن استاد به‌طور غ?ر مستق?م خواسته به بق?ه شاگردان بگو?د که اگر نم?‌توان?د عالم‌تر?ن بشو?د، ول? خود را تم?ز نگاه دار?د.مثال وصف نوع دوم:حال اگر استاد در پاسخ ا?نگونه گفته بود: آن فرد? عالمتر است که از همه ب?شتر درس م?‌خواند، ا?ن د?گر ملاک خاص نبود. چون درس خواندن و عالم شدن با هم تناسب دارد و هر کس که ب?شتر درس بخواند م?‌تواند عالم‌تر?ن باشد. پس، استاد در ا?نجا ملاک عام? را معرف? کرده است و درس خواندن را مساو? با عالم شدن مطرح کرده است و منوط به فرد? خاص نم?‌باشد.برا? استفاده از ا?ن مطلب، به سراغ آ?ه مورد بحث م?‌رو?م.خداوند متعال در ا?ن آ?ه گفته است بعد از خود و رسولش، کسان? که در حال رکوع نماز زکات م?‌دهند، سرپرست مؤمن?ن م?‌باشند. مشاهده م?‌کن?م که ب?ن زکات در حال رکوع و ا?نکه کس? سرپرست مؤمن?ن باشد ه?چ‌گونه تناسب? وجود ندارد. پس وصف? که در ا?ن آ?ه به‌وس?له آن، مؤمن?ن (آنها?? که بر سا?ر?ن ولا?ت دارند) مشخص شده‌اند، از نوع وصف اول م?‌باشد. و خدا نشانه‌ا? را در زمان? خاص داده است تا مشخص کند بعد از خود و رسولش چه کس? سرپرست مردم م?‌باشد. با توجه به شأن نزول مشاهده م?‌شود که منظور خدا کس? جز عل? بن اب?طالب (عل?ه السلام)نم?‌‌باشد. همچن?ن از ا?ن آ?ه مشخص م?‌شود که ?ک? از عوامل مورد پسند خداوند، زکات دادن در حال رکوع نماز م?‌باشد. بد?ن معن? که خداوند متعال به‌طور غ?ر مستق?م به مؤمن?ن م?‌گو?د: با ا?نکه تمام? شما نم?‌توان?د سرپرست سا?ر مؤمن?ن باش?د ول? سع? در انجام ا?ن عمل پسند?ده داشته باش?د و دادن زکات را به علت خواندن نماز به تأخ?ر ن?نداز?د، که ا?ن عمل مورد رضا? خداوند م?‌باشد.کلمه جمع،منظور از آن شخص? واحددر ا?نجا لازم است به نکته مهم د?گر? توجه کن?م؛ در ا?ن آ?ه کلمه مؤمن?ن به صورت جمع آورده شده است، حال ممکن است ا?ن سؤال مطرح شود که چرا ا?ن کلمه به صورت جمع آمده است، در حال?‌که گفته شد، مراد از مؤمن?ن حضرت عل? (عل?ه السلام)م?‌باشد.در ا?ن رابطه با?د ا?ن نکته را در نظر داشته باش?م که کلمه مفرد در زبان عرب? نبا?د ب?شتر از ?ک نفر به‌کار رود، ول? عکس آن جا?ز و صح?ح است.بد?ن معنا که کلمه به صورت جمع آورده شده در حال?‌که منظور از آن ?ک شخص واحد است. در قرآن ن?ز در موارد متعدد ا?ن گونه عمل شده است. به عنوان مثال (در قرآن آمده است):«و اذا ق?ل لهم تعالوا ?ستغفر لکم رسول الله لوّوا رءوسهم و رأ?تهم ?صدّون و هم مستکبرون» (آ?ه 5، سوره منافقون)«و هرگاه به آنها گفته شود ب?ا??د تا رسول خدا برا? شما از حق آمرزش طلبد، سرپ?چند و مشاهده م?‌کن? با تکبر و نخوت رو? برم?‌گردانند.»«هم الذ?ن ?قولون لاتنفقوا عل? من عند رسول الله حتّ? ?نفضّوا ...» (آ?ه 7، سوره منافقون)«ا?نها همان کسان? هستند که م?‌گو?ند بر آنان که نزد رسول خدا هستند انفاق نکن?د تا پراکنده شوند ...»در ا?ن دو آ?ه خداوند، حکم? کل? را در مورد منافق?ن آورده است که با تکبر و نخوت رو? برم?‌گردانند و م?‌گو?ند بر اصحاب رسول انفاق نکن?د. در حال?‌که با مراجعه با شأن نزول مشاهده م?‌شود در ع?ن ا?نکه خدا در ا?ن آ?ات منافق?ن را مورد خطاب قرار داده است و حکم? را صادر کرده است، ول? مصداق خارج? ا?ن آ?ات شخص? واحد، به نام عبدالله بن أب? بوده است. (م?‌‌توان در تفس?ر طبر? و همچن?ن در تفس?ر س?وط? از قول ابن عباس در ذ?ل ا?ن آ?ات، مطلب فوق را مشاهده نمود.)در ادامه برا? رعا?ت اختصار، فقط به نشان? آ?ات و ب?ان مفسر?ن در ذ?ل آن، اشاره م?‌شود.1- سوره آل عمران، آ?ه 181 (تفس?ر قُرطُب?، جلد 4، صفحه 294)2- سوره توبه، آ?ه 61 (تفس?ر قرطب?، جلد 8، صفحه 192 - تفس?ر خازن، جلد 2، صفحه 253)3- سوره نساء، آ?ه 10 (تفس?ر قرطب?، جلد 5، صفحه 53 - الإصابة، جلد 3، صفحه 397)4- سوره ممتحنه، آ?ه 8 (بخار?؛ مسلم؛ احمد؛ ابن جر?ر ـ ابن اب? حاتم؛ هم?ن‌طور در تفس?ر قرطب?، جلد 18، صفحه 59)5- سوره مائده، آ?ه 41 (تفس?ر قرطب?، جلد 6، صفحه 177 - الإصابه، جلد 2، صفحه 326)و ...از مطالب گفته شده به ا?ن نت?جه م?‌رس?م که آوردن کلمه جمع برا? مفرد بلامانع است و موارد متعدد از آن وجود دارد. از سو? د?گر ا?ن آ?ه با آوردن جمع و مورد نظر داشتن شخص واحد? به عنوان ول?ّ، معنا? کامل‌تر? را به ذهن م?‌آورد، بد?ن معن? که خداوند با آوردن جمع در ا?ن آ?ه به‌طور غ?ر مستق?م به مؤمن?ن گفته است با ا?نکه نم?‌توان?د ول?ّ و سرپرست باش?د ول? م?‌توان?د دو عبادت را با هم جمع نما??د. همان گونه که حضرت عل? (عل?ه السلام)دو عبادت نماز و زکات دادن را با هم جمع نمود و ?ک? را به علت د?گر? به تأخ?ر ن?نداخت. (ا?ن مطلب در قسمت قبل با تفس?ر ب?شتر? آورده شده است.)در انتها? ا?ن بحث به قول زمخشر? (در ا?ن رابطه) م?‌پرداز?م. (زمخشر? از مفسر?ن بزرگ اهل تسنن م?‌باشد که در تفس?ر کشاف ذ?ل ا?ن آ?ه، مطلب ز?ر را آورده است.)«پس اگر بگو??م: چگونه صح?ح است که ا?ن لفظ (الذ?ن آمنوا) در مورد حضرت عل? (رض? الله عنه) باشد در صورت? که به صورت جمع آورده شده، خواهم گفت ا?ن لفظ با وجود آنکه سبب نزول در آن ?ک مرد م?‌باشد، به صورت جمع آورده شده تا مردم را در مانند کار او ترغ?ب کند، که سرانجام ا?شان به ثواب? مانند ثواب او نا?ل شوند. و تا توجه دهد که خلق و خو? مؤمن?ن با?د در چنان درجه‌ا? از علاقمند? و ن?ک? و احسان و رس?دگ? به فقرا باشد که حت? اگر در حال نماز، کار ن?ک? برا? ا?شان پ?ش آمد که تأخ?رپذ?ر نبود، (تأخ?ر موجب فوت آن کار م?‌‌شد) آنها تا پا?ان نماز هم آن کار را به تأخ?ر ن?فکنند.»ماه?ت و سنخ ولا?ت رسول اکرم  (صل? الله عل?ه و آله و سلم) و امام عل? (عل?ه السلام)با دقت? ب?شتر مطلب? د?گر ن?ز از آ?ه در?افت م?‌شود: با وجود ا?نکه خدا ولا?ت بر مؤمن?ن را بعد از خودش برا? رسول اکرم (صل? الله عل?ه و آله و سلم)و حضرت عل? (عل?ه السلام)ن?ز مطرح م?‌کند، ول? به جا? بکار بردن کلمه اول?ائکمبه صورت جمع از ول?ّکمکه مفرد است استفاده نموده است.از مطرح شدن کلمه ول?ّ به صورت مفرد م?‌توان فهم?د که خداوند متعال خواسته است ولا?ت خو?ش را در اخت?ار رسول اکرم (صل? الله عل?ه و آله و سلم)و حضرت عل? (عل?ه السلام)ن?ز قرار دهد بدون آنکه ا?ن مقام را از خود سلب کند. که ولا?ت آنها از همان سنخ ولا?ت خداوند م?‌باشد. بد?ن معن? که اگر خداوند گفته بود اول?ائکممعلوم بود که صحبت از چند نوع ولا?ت متفاوت است که افراد? آنرا بر مؤمن?ن دارند. در حال?‌که خدا ا?ن‌ گونه نگفته است و?ک نوع ولا?ت را مشخص کرده است. در حق?قت ولا?ت خداوند و ولا?ت رسول اکرم (صل? الله عل?ه و آله و سلم)و حضرت عل? (عل?ه السلام)?ک نوع ولا?ت است با ا?ن تفاوت که ولا?ت خدا، ذات? و به طور مستقل است. بد?ن معن? که ولا?ت خداوند را کس? در اخت?ارش نگذاشته است. (خدا به ا?ن علت که خالق همه چ?ز است، با?د ول?ّ و سرپرست و صاحب اخت?ار همه موجودات باشد.) اما ولا?ت پ?امبر (صل? الله عل?ه و آله و سلم)و حضرت عل? (عل?ه السلام)را خدا به آنها اعطا نموده است و ولا?ت آنها به ولا?ت خدا وابسته م?‌باشد.همان‌طور که ش?عه ن?ز قائل است رسول اکرم و ائمه معصوم?ن (عل?هم السلام)بنده خدا م?‌باشند و هر آنچه که در اخت?ار دارند از جانب خداوند م?‌باشد و خدا به آنها اعطا کرده است و آنها از خود به تنها?? ه?چ ندارند.نت?جهاز آنچه که تا کنون ذکر گرد?د، آشکارا روشن م?‌گردد که:1- قرآن کر?م مسأله ولا?ت و سرپرست? بر مؤمن?ن را به طور دق?ق و در آ?ات مختلف تب??ن نموده است.2- معنا? ولا?ت که در ا?ن آ?ه از آن سخن به م?ان آمده است، همان سرپرست?، صاحب اخت?ار بودن م?‌باشد.3- ولا?ت در د?دگاه قرآن کر?م تنها برا? عده‌ا? خاص اثبات گرد?ده و از د?گران نف? شده است.4- از منظر قرآن، مقام ولا?ت بر مؤمن?ن در اصل مختص به خداوند است و ولا?ت سا?ر افراد هنگام? پذ?رفته است که خداوند آن را در اخت?ار آنان قرار داده باشد.5- مؤمن?ن با?د در تمام? امور به ول?ّ خو?ش مراجعه نما?ند و از او پ?رو? نما?ند و او را الگو? خو?ش قرار دهند.منبع : سا?ت رشد به تصح?ح حجت الاسلام و المسلم?ن جاودان